فرمایشات چوپان دروغگو مبنی بر قصد اقامهی شکایت از دولت آلمان در سازمان ملل متحد و گُندهکردن قتل یک طبعهی محجبهی مصری را، به منظور مالهکشی به جنایاتی که علیه بشریت در ایران انجام دادهاند، را میخوانم. شگفتم میآید از این همه بلاهت او که تفاوتی میان حقوق جزا (اعم از ماهوی یا شکلی بودن آن) و حقوق بشر، که از نظر آن «همهی افراد از جهت انسانیت دارای حداقل حقوقی هستند که ربطی به حیثیت، تابعیت، مذهب، نژاد یا رنگ و جنس آنان ندارد» نمیگذارد. او بیشرمانه حضور بیش از دومیلیون ایرانی دادخواه را که در پی آراء خود «حقوق بشر» که به دیگری دادند و او با مهندسی تقلب؛ مگر نه این که او دکتر مهندس است؛ به حساب خود واریز نمود و دادخواهان را بضرب باتوم، گاز اشکآور و گلوله روانهی خانه کرد، تعدادی را کشت و بسیاری را زخمی و هر نفسکشی را راهی زندان کرد، قاطی میکند.
او دادخواهان ایرانی را عامل بیگانه مینامد و موضوع قتل زن محجبهی مصری(حقوق جزا) که بدست یک فاشیست روسیالاصل انجام گرفته است، برای گمراهی اذهان مردم مسلمان ما به دولت آلمان انتساب میدهد. و این در حالی استکه پلیس، دادسرا و دادگاه کشور آلمان پیش از آنکه «قلب مهربان رئیس دولت مهروز» از مرگ یک زن سنی که همباورانش در تهران اجازهی ساختن مسجد و اقامهی نماز جماعت را ندارند، بدرد آید، شخص مرتکب عمل جزایی را به محاکمه کشیدهاند.
دل مهربان چوپان دروغگو بدرد میگیرد که چرا پلیس آلمان که حفاظت دادگاه بعهدهی او است، برای پایاندادن به درگیری آن مرد مصری و آن مردک راسیست روسیالاصل، اقدام به تیراندازی کردهاست. غافل از اینکه پلیس آلمان پای شخص برهم زنندهی نظم دادگاه را که به اخطارهای مکرر او توجهی نکردهاست هدف قرار داده است نه مانند سربازان گمنام منتسب به امام زمان که قلب ندا … هدف قرار دادند و او در برابر چشم جهانیان جان داد.
او فراموش کرده است که سربازان حامی حکومت فرعونی او، به شهادت صدها فیلم ویدئویی موجود، فرد دستگیر شدهی بیدفاع را وحشیانه مورد حمله قرار میدادند و به قصد کُشت، با باتومهای بلند خویش میزدند. حقوق جزای داخلی، ناظر بر جرائمی است که در محدوهی حکومت یک دولت انجام میشود و شخص خاطی حسب آن قانون محاکمه میگردد و ارتباطی به سازمان ملل متحد ندارد. دولت آلمان نیز علیالاصول دخالتی در امور دادگاههای آن کشور ندارد چرا که در آن کشور، اصل تفکیک قوای سهگانه حاکم است و قوهی قضائیه مستقل است نه مانند جمهوری اسلامی ایران که رئیس قوهی قضاییهاش، برگزیدهی رهبر است و فرمانبر دستورات او. بیشک، شخص خاطی در آلمان محاکمه و مجازات خواهد شد و بیشک در آلمان برای از همین الان، چوبهی داری بپا نکردهاند و باز هم بیشک متهم از کلیهی حقوق مدنی خویش از جمله حق استفاده از وکیل استفاده خواهد کرد. چرا که در کشورهای دموکراتیک که تو از نام آن لرزه براندامت میافتد، هر انسانی صاحب منزلت است حتا اگر قاتل باشد.
اما حقوق بشر، منبع دیگری دارد و مصوبهی سازمان ملل متحد است. بنابراین متجاوزین به این حقوق در دادگاههای منتسب به سازمان ملل متحد محاکمه میشوند. بعبارت سادهتر و شاید قابل فهم برای تویی که در برابر حرف حق، خودت به «کوچهی علی چپ، میزنی» این حاکمان حکومت تو است که باید در دادگاه هاگ به محاکمه کشیده شوند.
امروز چارلز تیلور دیکتاتور سابق نایروبی به سوالات قضات آن دادگاه جواب میگفت. دیروز، سلوبودان ميلوسويچ، رئيس جمهوري يوگوسلاوي سابق که به دست داشتن در کشتار مردم بالکان متهم و دستگير شده بود، تاب پاسخگویی به قضات عادل دادگاه لاهه را نیاورد و با دست خودش به عمر ننگین خویش خاتمه داد. سپس نوبت رادوان کارادزيچ، رهبر پيشين صربهاي بوسني رسید که قاتلان مسلمانان منطقهی بالکان بود. چندی بعد همان دادگاه، صدور کيفرخواست بينالمللي عليه ژنرال عمرالحسن البشير، رئيس جمهوري سودان «دوست و هم پیمان تو و یارانت را» به اتهام کشتار غيرنظاميان در منطقه دارفور صادر کرد. بیشک نوبت تو و یاران و حامیانت نیز خواهد رسید. شاید تو بدلیل بیگانگیات با تاریخ، از سرنوشت محمدعلیشاه کودتاچی، خبری نداشته باشی. اما رضا شاه و پسرش را که بارها امام خمینی به آنها اشاره کردهاست حتمن فراموش نکردهای. شاه زمانی فریاد مردم را شنید که مردم دیگر گوشهایشان کر شده بود.
من آرزوی چنین روزی را نه برای ت وو یاران و حامیانت و نه برای مردم میهنم ندارم که دوباره از نو همه چیز شروع شود.
من خواهان پیروز عقل سلیم بر سفاهت و جهالتم. من دنبال رای گمشدهی خودم هستم که بتو ندادم، نه این بار و نه چهار سال پیش.
گفتند یافت مینشود جستهایم ما
گفت: آن را که یافت مینشود، آنم آرزوست.
دیگ به دیگ میگه روت سیاه!