I dreamed that I had dreamed a dream
Of hope and fairytales come true
I dreamed a dream and thought of truth
I dreamed a dream of life and love
Of fate and angels and God above
I dreamed a dream of good wishes and friends
I dreamed a dream I dreaded to end
But then I woke into my dream
I dreamed I woke in a world obscene
I dreamed a dream of violence and hate
And once again I dreamed of fate
I dreamed a dream of terror and fear
I dreamed that each word went unheard
And so children never spoke a word
I dreamed a dream of demons and beasts
I dreamed a dream that ended at last
I woke in my bed and wondered if
I dreamed a dream of dreams or if
I dreamed a dream of truth that night
And if so I wondered which was truth
And which was merely a dream
همین چند سال پیش بود که مارتین لوتر کینگ آرزوهایش برای آیندهی سیاهان با خواندن شعر بالا در جایی بیان کرد، یادم نیست کجا بود.
همین چند سال پیش بود که نژاد پرستان سفید مانع ورود اولین دانشجوی سیاه پوست به دانشگاهی درآلاباما، یکی از ایالات جنوبی ایالات متحدهی آمریکای شمالی شدند.همین چند سال پیش بود که نژادپرستان سفید پوست با گلولهای به زندگانی لوتر کینگ، مردی بزرگ و شجاع و پیشرو راه برابری نژادها، خاتمه دادند.
و همین چند سال پیش بود که میزبان آمریکایی من در پاسخ این سوالم که سیاهان چند در صد جمعیت آمریکا را تشکیل میدهند با کمال بیشرمی گفت:
متاسفانه ۲۴ درصد!ولی امروز مردم آمریکا در انتخاباتی آزاد، سیاهپوستی را به رهبری خویش برمیگزینند که شعارش «تغییر» است.
جهان در حال تغییر است.
و همین دیروز بود که اصولگرایان حاکم بر کشور ما به ادامه وزارت وزیری متقلب نه، گفتند و تو دهنی محکمی به رئیس جمهوری خویش زدند که استیضاح یک وزیر متقلب را خلاف قانون میخواند।
همین دیروز بود که زنان شجاع میهنمان برای برابری زن و مرد، خواستار تغییر قانون ارث شدند.دنیا در حال تغییر است. آنان که تن به تغییر نمیدهند بر خلاف آب شنا میکنند و بی شک راه بجایی نخواهند برد.
راه ملت ها پس از پذیرفتن نیاز به تغییر سخت و طولانی اما اجتناب ناپذیر خواهد ماند… در آینده معمولا گذشته دورتر از آنچه هست به نظر می رسد و دلیل آن نقاط عطف مهم است. باید منتظر ماند. مجموعه جرج بوش هر چند خرابکاریهای بزرگی کرد اما همانها امکان داد ملت به سمتی حرکت کند که قبل از او احتمالش کم به نظر می رسید. باید دید چه تبعاتی در جهان و ایران دارد. مثل شما خوشبین هستم.
زنده باشی مرد. گاه کلماتت تجسم مطلق امید است که به تن و روح ِ خسته حلول می کند.
زنده باشی مرد…
چه درست گفته ای
که گفته اند: تنهاپدیده ی «ثابت» جهان «تغییر» است
نردبان این جهان ما و منیست/عاقبت این نردبان افتادنیست. لاجرم آنکس که بالاتر نشست/استخوانهایش بتر خواهد شکست.
آدرس شما در دو کامنت درست نوشته نشده ابتدا کمی نگران شدم بعد اندِرلاین را تبدیل به خط کردم درست شد!مشکلی نیست که آسان نشود/مرد باید که هراسان نشود. بقول نقنقو زنده باشی مرد!
بقول محمد رضا؟! اشکالی نداره، یادی هم از نقنقو شد. بقول قدیمیها: به بونهی (به بهانهی) راجونه (رازیونه) او (آب) میره پای پنبهدونه. ربطی نداشت؟ خوب، یه اشتباه رو با یه چیز بیربط باید جبران کرد!
دقیقا همینطوره که شما گفتید…این جمله همین چند سال پیش هابود که …. می تونه برای کسانی و جامعه ایی که راکد نیست و به پیش میره و تبدیل به مرداب نمی شه زیاد اتفاق بیفته
عمو جان ایمیل من در قسمت درباره من توی وبلاگم آمده…
اینجا براتون دوباره می نویسم
mehdirahiminasr@yahoo.com
من سال اول دبستان رو قبل انقلاب شروع کردم اتفاقا توی یک مدرسه ملی به اسم نوباوگان توی خیابون شمشیری بودم و مدیرمون هم آقای مسعودی بود :)ـ
دوست خوبم، شاید در آینده و موقعیتی مناسب (داشتن یک انتخاب خوب) قالب وبلاگ را عوض کنم؛ اما متاسفانه در حال حاضر امکان این کار برایم نیست، زیرا اولا خود در این زمینه تخصصی ندارم و دوم قالب آمده مناسبی را در دسترس نمی بینم.
درباره نکته دوم که گفتید، ما را با نام فرخ فتحی زاده در گوگل سرچ کنید چندتا از کتاب هایی که ویرایش کرده ام می بینید. البته هیچ ادعایی در حوزه زبان فارصی ندارم ولی بنا به حرفه قدیمم و دیدن آشفتگی فضای نگراش و ویرایش فارسی چند نقطه نظر شخصی داشتم که شاید مهم ترین آن بود که به جای یک خط دوتا داشته باشیم. فقط همین 🙂
درود بر عموی نازنینم
من دیروز از خواندن و دیدن پیروزی «اوباما» بسیار خوشحال شدم، حتمن به همین دلایلی که شما فرمودید.
سلام مکان جدید و قالب جدید را تبریک می گم.راجع به این تحولات روز دنیا هم چیزی ندارم بگم فقط اینکه همه این تحولات داره رخ می ده و نسل ما در اوج اون قرار داره.
موفق باشید
ستاره
آقای افراسیابی با سلام و سپاس از شما و به امید اینکه ماهم روزی شاهد تغییر در سرزمین محبوب خود باشیم البته نه به کمک بیگانه و نه خونین
. ضمنا برای یاد آوری روزهای خوب نام آن کوچه که مرقوم فرموده بودید نامش کوچه کلیسا بود .
شادوتندرست باشید
اینهایی که میفرمایید چند سال پیش نبوده، چند دهه پیش بوده (حدود 50 سال پیش). در ادبیات فارسی چند برای اعداد بین 3 تا 9 به کار میروند.
فرمایش شما بسیار صحیح است ولی نه در مثل مناقشه است و نه مته به خشخاش باید گذاشت. برای من آن روزی که دانشجوی سیاهپوست روی پلههای دانشگاه آلاباما نشست و اجازهی ورود به درون نیافت تا ارتش مداخله کرد، مثل دیروز است.
خوشحالم عمو…از فکر تغییر هم خوشحالم !
کار بسیار خوبی کرده اید که بخشی از سخنرانی مارتین لوتر کینگ را در این جا آورده اید. من نیز به سهم خود خوشحالم که مردی در آمریکا روی کار آمده است که فشار معنوی و آرزومندی های مردم کم در آمد و زیر فشار اقتصادی را با خود دارد. اما تجربه ی زندگی به من نشان داده است که در جامعه ی آمریکا کافی نیست که تغییر از بالا وارد شود. بخش اعظم این کار باید تغییر در بدنه ی جامعه صورت گیرد. وقتی که انسان برنامه ی «کُپس» را می بیند در می یابد که ظاهراً همه چیز متوجه تغییر معلول است تا تغییر پایه ای علت ها. اگر در حکومت اُباما نیز «در» بر همین پاشنه بچرخد، شعار تغییر او پس از مدتی رنگ خواهد باخت.
be nazare man tagheer hamishe khoobe.
hata age oon tagheer dar jahate manfi bashe.
chon az saken boodan va yek janeshini behtare.