تاره به سوئد آمده بودیم. سال ۱۳۶۸ خورشیدی بود. به کلاس آموزش زبان سوئدی میرفتم. بیشتر همکلاسیها ایرانی بودند، چندتائی هم از شیلی و دیگر کشورهای آمریکای لاتین. آقائی مراکشی هم به نام عَبدُل إلاه کنار من مینشست. زبان سوئدی او بهتر از ما بود چرا که هم زنش سوئدی بود و هم مدت اقامتش در سوئد بیشتر از ما بود.
روزی آخرهای زنگ اول بود که پیدایش شد. همین که کنارم نشست با هیجان و تعجب شروع به تعریف کرد:
پریروز که به خانه رفتم متوجه شدم کلید آپارتمانم گم شده. مجبور شدم مدتی منتظر بمانم تا همسرم بیاید. سرد هم بود. همسرم که آمد، علت بیرون بودنم را پرسید.
گفتم:
کلیدم را گم کردهام.
پرسید:
به پلیس مراجعه کردهئی؟
گفتم نه!
به من توصیه کرد که فردا حتمن به پلیس مراجعه کنم!
ولی من حرفش را جدی نگرفتم. دیروز نیز بدلیل نداشتن کلید، مدتی علاف بودم تا او سر رسید و با هم بداخل خانه شدیم، پرسید:
کلیدت در ادارهی پلیس نبود؟
رنجیده خاطره به او نگاهی کرده و گفتم:
مسخرهام میکنی؟ من کلیدم را گم کردهام. جرمی اتفاق نیفتاده. کجای این کار میتواند به پلیس ارتباط داشته باشد که تو مرا مرتب به پلیس حواله میدهی؟
همسرم نگاهی به من کرد و گفت:
نه عزیزم! من تو را مسخره نمیکنم. اینجا رسم بر این است که مردم «اشیاء گم شده» را تحویل ادارهی پلیس میدهند. پلیس امین مردم است. من فکر نمیکردم که تو از این مسئله بیاطلاع بوده باشی. فردا حتمن به ادارهی پلیس سری بزن، به احتمال زیاد کلیدت آن جا خواهد بود.
امروز صبح، با شک و تردید و کمی هم دلواپس، رفتم ادارهی پلیس. از خانمی که متصدی اطلاعات بود سراغ کلیدم را گرفتم. او مرا به اتاقی راهنمائی کرد، بدون اینکه دنبالم بیاید. نه پلیس مسلحی در آنجا بود، نه بگیر و به بندهای معمول در مراکش. توی اتاق، تابلوئی بود. تعداد زیادی کلید و دیگر اشیاء پیدا شده به تابلوئی آویزان بود. از جمله یک اسکناس ۱۰۰۰ کرونی. کلید من هم آنجا بود. کلیدم را برداشته به خانم پلیس مراجعه کردم. پرسیدم:
حالا چه باید بکنم؟
لبخندی زد و گفت:
برو خانه و در اپارتمانت را باز کن!
گفتم یک سوال خصوصی دارم. اجازه هست مطرحش کنم؟
گفت : حتمن ! بفرمائید!
داستان اسکناس هزار کرونی را پرسیدم.
خانم پلیس جواب داد:
آن را هم کسی پیدا کرده و بما تحویلش داده تا شاید به دست صاحب اصلیاش برسد.
چون شمارهی تلفنی روی تکه کاغذی، کنارهی اسکناس نصب شده بود، پرسیدم:
آن شمارهی تلفن چیست؟
خانم پلیس گفت:
شماره تلفن یابنده است. اگر در عرض سه ماه صاحب اسکناس برای بردنش مراجعه نکند. پول طبق قانون به پیدا کننده میرسد. به او زنگ میزنیم که بیاید و پول را تحویل بگیرد. اگر هم صاحبش پیدا شد. خودش به یابنده تلفنی کرده و از او تشکری خواهد کرد و شاید هم مبلغی به عنوان پاداش به او بدهد.
بعد عبدُل إلاه آهی کشید و گفت:
دنیای عجیبی است. ما مدعی مسلمانی هستیم، مقررات اسلام را اینها اجرا میکنند.
عبدلالاه
2007/07/11 بدست محمد افراسیابی
انصافا همینطور است.
نکته جالبتر قضیه برای من این بود که پلیس به کسی که کلیدش را گم کرده اطمینان و اعتماد کامل کرده و گذاشته خودش برود کلیدش را بردارد!
این مطلب را باید لینک کنم!
اعتماد به مردم سازنده تر است تا بدبینی به آنها
لذت بردم
ممنون
آنچه باید اضافه کنم این است که معمولن در اینگونه مواقع از متقاضی خواسته میشود تا با ارایهی مدرک عکسدار معتبر(گذرنامه، گواهینامهی رانندهگی و یا کارت شناسایی معتبر) احراز هویت کند. اگر درخواست کننده فاقد چنین مدرکی باشد، فرد دیگری میتواند با ارایهی مدرک مذکور، هویت او را تایید کند.
به خاطر توضیحات تکمیلی سپاسگزارم
کاش چنین روشی در ایران نیز به کار گرفته شود
واقعا جای بخشی برای جمع آوری اشیاء گمشده در ایران خالیست
هیچ کس یا نهادی متولی این قضیه نیست
چه خوب است که انسانها و دولتها از تجربیات خوب دیگران در هر زمینه ای استفاده کنند
مخصوصا که الآن با وجود توسعه ارتباطات و علی الخصوص اینترنت، آگاهی یافتن بر این موارد و راهکارهای خوب براحتی امکان پذیر است
همچنین انتقال و انتشار چنین تجربیات و راهکارهایی در عصر حاضر به سرعت قابل انجام است
چرا در همه ی کشورها بخشی در مملکت متولی جمع آوری و عملی کردن چنین ایده های موفقی از سراسر جهان نمیشود؟
بر این باورم که اگر مثلا بخشی در حکومت متولی آگاهی یافتن از روشهای خوب بکار گرفته شده در سایر ملل و دول باشد، این همان حاصل خرد جمعی را به ثمر خواهد رساند
منتظر توضیح تکمیلی شما در این خصوص هستم
آیا اطلاع دارید که در کشوری چنین نهادی وجود داشته باشد؟
[…] روز پیش داشتم «عبدل الاه» را میخواندم. لذت بردم از اینهمه اعتماد پلیس سوئد به […]
تا به حال همچين داستان جالبي درمورد غرب نشنيده بودم. واقعا خاطرات شما همچون ياقوت ميمانند. كاش ميشد فردي اين جور خاطرات را اگر شد در كتابي يا اگر نشد در وبلاگي گردهم بياره تا خوانندگان بتونند به صورت متمركز به آن مراجعه كرده و از خواندنش لذت برده و مهمتر از آن درس عبرت بگيرند.
[…] با توجه به مطلب بسيار گيراي عمو اروند تحت عنوان «عبدلالاه» و اقدام «با اينترنت» در تغيير مرامنامهاش، بنده نيز […]
متشکر از لطف شما. من با خودم شرط کردهام که نه اغراق بگویم و نه دروغ. گاهی خودسانسوری میکنم ولی نه خودخواسته که بحسب عادت و میدانی که ترک عادت مشکل است.
مدتی است میخواهم شرحی در مورد چگونهگی رفتار قانونی با «اشیاء یافتشده» در سوئد بنویسم. ولی مدتی است دستم بقلم نمیرود و وبلاگم نیز ده روزی بود که بروز نشده بود. بخش آخرین سفر برزیل نیز درز گرفته شد که داستان تمام شود. شاید روزی تکمیلش کنم.
سلام
دوست دارم موضوع فوق را و نحوه برخورد با آن در سوئد را بدانم
منتظر میمانم
ممنون
بدوست نادیده ولی بسیار گرامیم آقای عباس خسرو بیگی قول داده بودم که مقررات حاکم بر اموال گمشده و یا دزدیده شده در سوئد را ترجمه و منتشر کنم. این هم ترجمهی آزادی از آن مقررات که تقدیم او و دیگر دوستان پژوهشگر میگردد.
اموال گمشده یا دزدیده شده را باید به پلیس اطلاع داد. اگر شیء گمشده مانند کارت شناسائی، اسناد مالی و مشابه آن باشد، علاوه به اعلام فقدان آن به ادارهی پلیس، موضوع باید به موسسهی مربوطه نیز گزارش شود.
کالای یافته شده
جریان اموال یافته شده را ظرف مدت دو هفته باید به پلیس گزارش کرد. اگر مال یافتهشده را نزد شخص یابنده نگهداری شود ممکن است یابند به اتهام «تضییع مال یافته شده» مورد محاکمه قرار گیرد.
پلیس موظف به قبول اموال یافتهشده است. پلیس همچنان مجاز است علیرغم میل یاینده در مورد نحوهی نگهداری مال یافته شده اقدام به اخذ تصمیمات لازم نماید. شایان تذکر است که یابنده هیچگونه تعهدی در حفظ مال یافته شد ندارد.
مژدگانی یابنده
صاحب مال، پس از پرداخت مژدگانیِ یابنده و پرداخت هزینههای نگهداری آن، محق به بازپسگرفتن مال گمشدهی خود میباشد.
مقدار مژدگانی یابنده بر اساس رویهی قضایی موجود، ده درصد بهای مال یافته شده است.
در چه موقعی یابنده صاحب مال یافته شده تلقی میشود؟
اگر صاحب اصلیِ مال ظرف مدت سه ماه از زمان سپردهشدن مال یافتهشده به پلیس، شناخته نشود و یا پس از شناخته شدن در ظرف مدت یکماه اقدامی جهت گرفتن مال خویش انجام ندهد، مال یافته شده به یابندهی آن تعلق خواهد گرفت.
مقامات پلیس محق به دریافت کلیهی هزینههای مصروفه شده از مالک تازه میباشد.
اگر شیئ جاماندهای نزد مقامات اداری مانند شرکت اتوبوسرانی، بنگاه راه آهن، اماکن تفریحات سالم یا سالنهای ورزشی، مدارس یا اماکن مشابه آنها یافت شود، مقام اداری مربوطه مسئول حفظ مال جامانده میباشد. چنانچه شخصی شیء یا اشیائی را در آن امکان پیدا کند موظف است مال جامانده را تحویل مقام اداری مربوطه دهد. در این موارد یابنده حق دریافت مژدگانی ندارد. مژدگانی به مقام اداری مربوطه تعلق خواهد گرفت.
چه چیزی مال یافتهشده تلقی میشود
اموالیکه دور انداخته شده مشمول تعریف مال یافتهشده نمیشوند. به همین ترتیب تعریف فوق شامل اشیاء بیارزش یا اشیاء بدون صاحب نیز نخواهد شد. اگر کالایی در جائی نهاده شده بدون اینکه مالک آن کالا قصد دور انداختن آنرا داشته باشد، آن کالا از جملهی مصادیق تعریف «کالای یافتهشده» نخواهد.
سازمان پلیس کشور مجهز به شبکهای کامپیوتری است که تمام کشور را پوشش میدهد. کلیهی اموال یافته شده در آن مرکز بر اساس نشانههای شناسایی مانند شمارهی بیمهنامهی دزدی، شمارهی ساخت کارخانه و… در آن ثبت میگردد.
در موقع تحویل مالِ یافته شده از پلیس شهری که در آن زندگی میکنید، ضوابط و مقررات حاکم بر اموال یافته شده را جویا شوید.
کالاهای دزیده شده و گم شده
کلیهی اموال بسرقت رفته باید به پلیس گزارش شود. پلیس در اینگونه موارد بر اساس قوانین جاری موضوع را پیگیری و تحقیقات لازمه را انجام خواهد داد.
کالاهای گمشده نیز باید به پلیس گزارش شود. در این مورد نیز پلیس شکایت وارده را در همان بایگانی کامپیوتری مرکزی به ثبت میرساند.