خوش به حال دختر ميخک که میخندد به ناز
خوش به حال جام لبريز از شراب
خوش به حال آفتاب!
بهار در راه است اگرچه برف میبارد و کومههای برف یخزدهی سمج، چون قذافی، علی عبدالله صالح، سیدعلی و… این دشمنان بهار آزادی، سخت در برابر بهار پایداری خود را برخ ما میکشند. اما بامدادان که چشم از خواب گشودم،همسرم با شادی توصیف ناپذیری خبر داد که پرندهها، بوی بهار را شنیدهاند وبستر برای تخمگذاری آماده میکنند.
هوای عیدم نیست، دلم پیش آنانی است که سیاهدلان خودکامهی حاکم بر سرزمین مادریشان، زندگی را بر آنان تلخ کردهاست. برای من تفاوتی ندارد که کجائی باشند، ایرانی یا عرب، از لیبی و لبنان گرفته تا بحرین و بنگالادش یا کرهی شمالی.
دلم پیش مردم صبور ژاپن هم هست که سانومی، یک شبه، هستشان را نیست کرد. واکنون تشعشات رادیواکتیو، قصد گرفتن جان بازماندهشان را دارد.
اما راستاش را بخواهید، دلم بیشتر پیش آن آزادهگان گرفتار در سیاهچالهای جمهوری اسلامی و آن آوارهگان گریخته از کشور لیبی است، فرقی نمیکند کجائی باشند، بنگالادشی که دولتش علاقهای به بازگشت آنان به سرزمین مادریشان را ندارد یا آن کودک نوزاد سومالیائی که مادرش به خبرنگار میگوید «کجا بروم؟ جائی ندارم.»
چرا که دولت ژاپن، همهی هم و غماش، این است که دردی از دردهای مردماش بکاهد و این را مردم ژاپن بخوبی میدانند که دولت برگزیدهشان به فکر رفاه آنهاست، به همانسان که ما میدانیم حاکمان بر سرزمین اجدایمان، بفکر حفظ نظام خویشاند.
اما بهار طبیعی در راه است، سرمای منهای ۲۵ درجه به صفر رسیدهاست. برفها را توان تابش آفتاب نیست، پرندهگان برغم سرما وریزش برف، کنسرت بهار را آغاز کردهاند. مردم سرزمینهای ما نیز بپا خاستهاند، سماجت خودکامهگان چسبیده به اریکهی قدرت نیز مانند سماجت برفهای جلوی خانهی ما، بیهوده است. بهار آزادی فرا خواهد رسید. در این اصل شکی ندارم که:
کشور را با کفر میشود اداره کرد اما با زور، نه.
بهارانتان خجسته باد!
نظر شما در مورد این نوشته چیست؟